چه شد که در روزهای پیش و پس از 22 خرداد چنان سیل جمعیتی در تهران و سایر شهر های کشور اقدام به تبلیغات انتخاباتی نمودند و همان جمعیت چه بسا بیشتر اقدام به تظاهرات خیابانی مسالمت جویانه کردند ؟ چه شده است الان دایره ی معترضان اینقدر محدود شده است ؟ چه شده است که الان حتی حامیان احمدی نژاد هم نمی توانند با محیا بودن همه ی شرایط دست به یک تجمع اعتراضی بزنند ؟ چرا دوباره دایره معترضان به قدرت حاکم اینقدر محدود شده است ؟
آیا علت اینست که به راستی آن توده های عظیم مشکلاتشان حل شده است ؟ آیا می توان علت را این دانست که سرکوب های شدید و امنیتی کردن فضای جامعه پاسخگوی محدود شدن اعتراضات تا این حد است ؟
شاید بتوان انتظار داشت که بسیاری از شرایط از جمله سرکوب ، از جمله تبلیغات جانبدارانه ی صدا و سیما ی غیر ملی تا حدی در این امر تاثیر گذار بوده باشد و منجر به این شده باشد که عده ای بی تفاوتی نسبت به وقایع را برگزینند و به طور موقت به کما بروند تا شاید 10 سال دیگر بار دیگر از خواب بر خیزند .
اما یکی از عوامل عمده ای که موجب شد تا بسیاری را به کنش های جمعی وادارد ، فضای عمومی جامعه در زمان انتخابات بود . بخش عمده ای از این فضا که به منزله ی بستری برای شکل گیری کنش جمعی بود ، به واسطه ی برنامه های صدا و سیما ایجاد شد . اما در آخر دیدیم که همین فضا علیه خودشان مورد استفاده قرار گرفت .
ارگان های دولتی تصمیم گرفته بودند که تا حدی فضای جامعه انتخاباتی شود و به مردم این امکان داده شود تا مقداری از فعالیت های روزانه ی خود را کنار بگذارند و به بحث درباره انتخابات بپردازند ، دانشگاه ها ، ادارات خصوصی و دولتی تا حدی از این فضا متاثر بود.
زمانی که افراد از مشاغل روزانه شان آسودگی خاطر پیدا کردند به مسائل دیگری همچون کنش های جمعی پس از انتخابات دست زدند .
به همین شکل طبیعی است که نباید انتظار داشته باشیم بعد از چند هفته از انتخابات که دوباره مسائل کاری در درجه ی اول اهمیت قرار گرفته اند ، در ساعات میانی روز همان توده های عظیم به بازار بیایند و دست به تجمعات وسیع ( به قول دوستان میلیونی ) بزنند .
تجمعات خیابانی به عنوان یکی از ارکان اصلی این تلاش برای آزادی به شمار می آید . به همین دلیل اگر این باور عمومی به وجود آید که برای مثال "چون در فلان روز در بازار تجمعی عمده شکل نگرفت پس این موج عمومی آزادی خواهی فروکش کرده " صدماتی جبران ناپذیر به جنبش سبزمان وارد خواهد شد . بنابراین بهتر است تا انتظارات خود را تا حدی واقعی تنظیم کنیم تا موجب سرخوردگی عمومی در جامعه نشود . نباید انتظار داشته باشیم که با فراخوانی یک روزه نماز جمعه ی احمد خاتمی به مانند هاشمی سبز شود . نباید انتظار داشته باشیم که با فراخوانی چند ساعته تجمع جلوی اعتماد ملی ، میلیونی باشد .
برای اینکه بتوانیم این اعتراضات را زنده نگاه داریم ، باید به دنبال موقعیت هایی همچون انتخابات باشیم . موقعیت هایی که روح کنش جمعی در مردم ظهور می کند ، به دنبال موقعیتی باشیم که مشاغل روزانه افراد در درجه ی دوم اهمیت قرار می گیرد .
ماه رمضان در پیش است ، همانطور که می دانیم طبق قانون دولت ساعات کار در تهران از 9 تا 2 بعد از طهر خواهد بود و در عمل هم می دانیم که همین چند ساعت هم کارایی بالایی نخواهد داشت و به طور نسبی می توان گفت در این یک ماه کار تعطیل است . برنامه های افطاری به پاست . باور من بر این است که کار در درجه ی دوم اهمیت قرار می گیرد. در این یک ماه افراد تا حدی فکرشان برای مسائل دیگر آزاد است . آخرین جمعه ی این ماه نیز راهپیمایی روز قدس است که از چندین روز قبل از آن تبلیغات وسیعی برای آن صورت می پذیرد .
بنا به همان دلایلی که در بالا ذکر شد بر این باورم اگر فعالیت های خود را شروع کنیم و روز قدس را به عنوان روز ظلم ستیزی ملت ایران در مقابل قدرت های داخلی و بیگانه قرار دهیم و تبلیغات گسترده ی خود در اوقات بیکاری و در افطار های دست جمعی آغاز کنیم ، می توانیم به مدد فضای عمومی جامعه که ناشی از فعالیت های صدا و سیما و قوانین دولتی است ، روز قدس را سبز کنیم و بار دیگر ثابت کنیم که راه سبز امید هنوز به آینده ای روشن و سبز امید دارد و استوار مسیر را طی می کند .
به نظر من بهتر است از همین امروز همه ی توان خود را بکار گیریم و کاری کنیم که همگان بدانند که جمعه ی آخر ماه رمضان روز سبز ها است ، پس دست به کار شویم و مطمئن باشیم اگر باور عمومی بر این باشد که این روز سبز است ، رئیس جمهور موسوی و کروبی و خاتمی و ... نیز همراهمان خواهند بود.